کد مطلب:9090 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:439

جلوه هاي هنر در صحن و سراي حضرت معصومه (س)
مقاله
هنر



تعريف دقيق و جامع هنر بدون بحثهاي طولاني دشوار است، اما با نقل مطالبي از صاحب نظران و هنرشناسان مي توان راه را براي ورود به يك سلسله مقالات هنري بازكرد:



«هنر يك شيوه بيان است، يك شيوه اداكردن است، منتها اين شيوه بيان از هر تبيين ديگر رساتر، دقيق تر و ماندگارتر است، دقت در هريك از اين چند تعبيري كه عرض كردم: رساتربودن، دقيق تر بودن، نافذتر و ماندگارتربودن، در فهم معناي هنر كمك مي كند، اي بسا كه يك گزارش غيرهنري گرچه علمي و تحقيقي و دقيق، خاصيت ارائه هنري را نداشته باشد. ابزارهاي هنري بي شك، رساترين، بليغ ترين و كاري ترين ابزار ابلاغ و تبليغ پيام است.» (1)



هنر اين خصوصيت را دارد كه به خاطر ملايمت با طبع آدمي، بي شك در طبع او اثر مي كند. هر هنري در طبع آدمي اثر مي گذارد، اگرچه آن كسي كه مورد اثر قرارگرفته نتواند آن هنر را تحليل كند هنر اثر خود را مي گذارد، يعني دل را منقلب مي كند و اثري در روح باقي مي گذارد، هرچه مايه هنري كمتر باشد، اين اثر هم كمتر مي شود.» (2)



«بر اين نكته مي توان اتفاق كرد كه «هنر مي تواند معناي واقعي همه چيز را بهتر از آنچه ما مي بينيم نشان دهد.» (3)



«دانشمند روابط عالم هستي را اندازه گيري مي كند، هنرمند اين روابط را حدس مي زند و آنها را از نو با صورتي روشن به بيان درمي آورد، هردوي آنها در پي ادراك جهانند يكي از راه عقل، ديگري به مدد عاطفه، هردوي آنها زبده هائي از عالم هستي بيرون مي كشند، حاصل استخراج دانشمند «حقيقت » خوانده مي شود، و از آن هنرمند «زيبائي.» (4)



با صرف نظر از پيام و محتواي مخفي شده در اندام اثر هنري، هريك از آثار موجود دربردارنده مجموعه اي از آگاهيها، فنون و قواعد علمي است. يك اثر هنري نظير مسجد شيخ لطف الله يا مسجد جامع اصفهان نشان مي دهد كه مهارتهاي هندسي و رياضي فراواني در پديدآمدن آن به كار رفته است; هريك از قطعه هاي كاشي، سنگ و گچبريها نشان مي دهد كه ابزارهاي مهندسي و معماري آن زمان چه بوده، ميزان دانايي پديدآورندگان درباره مصالح، رنگ و فضا در چه پايه اي قرار داشته است. وقتي كه يك قرآن نفيس از عهد تيموري يا صفوي زير ذره بين كارشناسان قرارمي گيرد، فنون كاغذسازي، رنگ سازي، ابزار ترسيم و نگارگري، عناصر تشكيل دهنده مركب، بافت ويژه جلد و آشكار مي شود و هر بخش آن رساله و يا حتي كتابي از فن و دانش را به نسل حاضر منتقل مي سازد.



هرگز نبايد هيچ اثر هنري به جاي مانده از گذشته را سبك شمرد و بسادگي از كنار آن گذشت، بويژه اگر آن اثر با انگيزه هاي پاك و مقدس ديني پديدآمده، گوياي اعتقادات خالص نسلهاي گذشته باشد.

صحن و سراي حضرت



معصومه(عليهاسلام)



بارگاه حضرت معصومه(عليهاسلام) و آثار علمي و فرهنگي به جاي مانده در كتابخانه و موزه آستان مقدس قم، همانند غالب بناهاي اسلامي و گنجينه هاي ديني، از مواريث گرانبهايي است كه همراه با قداست و طهارت معنوي، دانش و هنر گذشتگان را به ما منتقل مي كند. اين مجموعه براي پژوهشگران موضوعي تازه و دست نخورده است. هرچند قدمت تاريخي و نفاست اماكن مقدس قم و عراق بسيار والاست، ولي متاسفانه شرق شناسان و هنرپژوهان داخل و خارج چنانكه بايد بدان نپرداخته اند. در نوشته هاي اين محققان آنقدر كه درباره اصفهان و ساير بلاد ايران مطلب به چشم مي خورد درباره حرمهاي مطهر قم و عتبات عاليات ديده نمي شود، شايد علت اصلي اين امر آن باشد كه شرق شناسان و ايرانگردان غربي، كه پايه گذار تحقيقات باستان شناسي هستند، بنا به سبب ويژگيهاي مذهبي نتوانسته اند به صحن و سراي مطهر امامان و امامزادگان نفوذكنند و براحتي ساير ابنيه به بررسي و مطالعه اين آثار بپردازند. عتبات عاليات و حرمهاي مطهر امامان و ذراري رسول خدا(صلي الله عليه وآله) پناهگاه دردمندان، عبادتگاه پارسايان، جايگاه عالمان و نيك نهادان است. هدف كساني كه به اين مكانهاي مقدس روي مي آورند چيزي جز تامين نياز معنوي، محبت و ولايت، اخلاص و تقرب به ذات لايزال الهي نيست.



اين انگيزه ها چنان پاك و مقدس است كه زائران و عاشقان به خانه توجه ندارند و صاحب خانه را مي جويند. بسيار كسان هستند كه سالهاي دراز پروانه حرم و جليس مسجد و محراب بوده اند، اما به ظاهر بنا و آثار گرانبهاي هنري و تاريخي كمترين توجهي نداشته اند. در اين مكانهاي سراسر نور، شور درون و اشك و آه سوزان به ديدگان اجازه نمي دهد تا اين فضاي ملكوتي و مقدعس را موضوع بررسي و تحقيق صرف قراردهد و شايد اغلب مؤمنان پرداختن به ظواهر دل انگيز بيوتات حرم را نوعي گستاخي و بي ادبي تلقي مي كنند. ما نيز اگر تحقيق و مطالعه در آثار هنر اسلامي، مخصوصا در اين اماكن مقدس، را وظيفه حتمي خود نمي دانستيم، به اين كار حساس و دقيق دست نمي زديم.



به هر صورت مسلمانان و دين باوران بيشتر و پيشتر از بيگانگان بايد سرمايه هاي معنوي و مادي خود را بشناسند و در نگاهداري آنها بكوشند. ناديده گرفتن اين وظيفه و نبودن برنامه صحيح باعث شد تا بيگانگان بسياري از نفايس اسلامي ما را به يغما ببرند; در اين باره اظهارات اولين سفير آمريكا در ايران مايه عبرت و اندوه است:



«... ولي افسوس كه عده زيادي از اين بقعه ها و آرامگاه ها بتدريج رو به ويراني گذاشت و تزئينات و سراميك هاي آن بتاراج رفت و در سالهاي اخير با قيمت هاي گزاف از طرف دلالان خارجي خريداري شد و روانه خانه كلكسيونرهاي هنري و موزه هاي بزرگ جهان گرديد. يكي از بهترين آثار اين دوره تزئينات سراميك داخلي مسجد سلطانيه بود كه همگي آن به يغما به موزه هاي خارجي رفت و متاسفانه از آن فقط ديوار خالي بجا مانده است و از همه اين تزئينات مهمتر كاشيهاي سردر مسجد سلطانيه بود كه تا اين اواخر باقي بود ولي يك مرتبه بطرز مرموزي ناپديدشد اخيرا براي اينكه جلوي اين تاراج و دزدي آثار نفيس قديمي را بگيرند در مورد كساني كه اقدام به سرقت اين قبيل آثار نمايند حكم مرگ صادر مي شود ولي پول زيادي كه به كلكسيونرها و موزه ها بابت اين آثار مي پردازند آنقدر زياد و قابل توجه است كه بازهم اشخاص جان خود را به خطر انداخته و به اين دستبردهاي هنري ادامه مي دهند، آرامگاه مشهور حضرت امام رضا(عليه السلام) در مشهد نمونه ديگري از شاهكارهاي معماري ايراني ها مخصوصا در رشته سراميك است، البته مسيحيان اجازه بازديد از اين آرامگاه را ندارند و از فاصله مشخصي بآن نمي توانند نزديك شوند ولي عظمت آن را گنبدهاي طلائي، كاشيكاري و گلدسته هاي زيباي آن از فواصل دور ديده مي شود و هنرشناساني كه اين بناي مهم را ديده اند از عظمت و نبوغ هنري كه در آن بكار رفته حكايت مي كنند كاشي هاي لعاب دار قديمي ايراني كه در اين بنا بكاررفته ارزش فوق العاده زيادي دارند، بطوري كه موزه ها براي هر كاشي لعاب دار قديمي مبلغي در حدود 500دلار به دلالاني كه آنها را به طور قاچاق از ايران خارج مي كنند، پرداخت مي نمايند، اين كاشيها كه لعابي از شيشه دارند در چند بناي تاريخي ديگر ايران هم بكار رفته اند كه درخشندگي و جلاي خاصي دارند و مانند بلور نور را تجزيه كرده و باطراف منعكس مي نمايند.»



هنر اسلامي قطعي ترين و درست ترين داوري اين است كه هنرهاي اسلامي از «قرآن » و «مسجد» سرچشمه گرفته است همه كساني كه هنر اسلامي را، به عنوان يك مقوله فرهنگي، بي طرفانه مطالعه و بررسي كرده اند به اين نتيجه رسيده اند كه منبع اصلي هنرهاي ديني در تمام سرزمين هاي مسلمان نشين قرآن و مسجد بوده، حتي به جرات ميتوان گفت همه رشته هاي هنري در كشورهاي اسلامي بنحوي ريشه در مقدسات ديني دارند; سخن شرق شناسان و ايران شناسان در اين باره گواه روشني است:



«اعتقاد به اسلام كه ميان غالب ايرانيان بنا برغبت شخصي بود، هنر نوي را كه در نظر شرقيان هنري بس مهم بود بوجود آورد و تقدير آن بود كه اين هنر در ايران به اوج خود برسد و آن هنر خطاطي بود، احترام به كلام مقدس خداوند كه چاوش سعادت و زندگي جاويد بود باعث بوجودآمدن احترام آميزترين كتابت ها شد. خط بدوي عرب بظرافت گراييد و توسعه يافت و اولين پيشرفتهاي هنر خط در شهر كوفه انجام گرفت و خط كوفي منسوب باين شهر بواسطه ظرافتش شهرت زياديافت. الفباي قوي و اصيل مدون شد كه عظمت كلام الهي را شايسته باشد، نبوغ ايراني اين الفبا را معقول و متناسب ساخت تا بجايي كه خط كوفي تزئيني ترين و گوياترين خطوط گرديد. ذوق بخط خوش كه اين جنين انگيخته شده بود به اشتياقي منجرشد كه حتي بوسواس كشيد آتش اين اشتياق مدت هزارسال در دل مسلمين افروخته بود ...».



«... ظهور اسلام ايماني جديد و ارزشهاي تازه و حدودي نو بوجود آورد، قصور و معابد عظيم ساساني كم كم جاي خود را به مساجد داد، مسجد كه مركز اجتماع سياسي و مذهبي مردم بود، ابتدا يعني در قرن هفتم ميلادي بسيار ساده بود، در اين قرن مسجد بنائي بود كه در آن نماز جماعت برگزار مي شد و يا وقايع و اخبار اعلام مي گرديد، اما بزودي بيان «احساس » و «عبادت » در نقشه و ساختمان مساجد رعايت شد، در قرن هشتم ميلادي مساجد داراي عظمت مؤثر و زيبائي خاص گرديدند، در عين حاليكه ساختمان آنها تا حدي ادامه سبك معماري ساساني با تزئينات ساده و باشكوه بود».



«چيزي كه بيش از همه در اين فعل و انفعال جهت ايجاد وحدت و پاسخ به جميع مسائل زندگي قاطعيت داشت قرآن بود. انتشار قرآن بزبان اصلي و فرمانروائي مطلق خط عربي، پيوندي بوجود آورد كه تمام دنياي اسلام را بهم مربوطساخت و عامل مهمي در خلق هر نوع اثر هنري گرديد.»



شايد از همه نوشته ها و داوريها، اظهارات تيتوس بوركهارت، ژرفتر و سنجيده تر باشد. وي در كتاب «هنر اسلامي » مطالبي عنوان مي كند كه پذيرفتن آن براي خواننده معمولي و بي اطلاع از جنبه هاي شگرف هنري بسيار دشوار است:



«اگر كسي ناگزير شده به پرسش اينكه «اسلام چيست؟» پاسخ گويد به يكي از شاهكارهاي هنر اسلامي مانند مسجد قرطبه يا مسجد ابن طوطون در قاهره يايكي از مدرسه هاي سمرقند يا حتي تاج محل اشاره كند اين پاسخ خود معتبر است، زيرا كه هنر اسلامي خود نمودار همان مفهومي است كه از نامش بر مي آيد بي هيچ ابهامي ... هنر اسلامي گويا ممتاز است به اينكه پيوسته با روح اسلام سازگاري داشته باشد و اين سازگاري دست كم در مظاهر اصلي آن مانند معماري مكانهاي مقدس نمودار است به شرط آنكه تحت تاثير عوامل انحرافي نفوذ بيگانه قرار نگرفته باشد... اين مطلب نبايد نه شگفت انگيز نمايد و نه عجيب، كه بيروني ترين مظهر يك دين يا تمدني مانند اسلام - كه هنر خود بر حسب تعريف آن جلوه گاه بيروني است - بايد نمودار جهان دروني آن تمدن باشد. جوهر هنر زيبايي است و اين امر در اصطلاح اسلامي همانا كيفيتي الهي است و بدين لحاظ داراي دو جنبه است: يكي در طبيعت كه پوششي است مانند جامه اي زيبا كه وجودها و چيزهاي زيبا را پوشانيده است اما در وجود خدا يا در ذات هستي، جمال مطلق و خالصي است از ميان همه صفات الهي كه در اين جهان متجلي شده و بيش از همه يادآور هستي مطلق است، پس به عبارت ديگر بررسي هنر اسلامي يا هرگونه هنر مقدعس چون با گونه اي انديشه بازنگريسته شود رو سوي دركي كمابيش ژرف، از واقعيات معنوي دارد كه در ريشه همه افلاك و جهان بشريت خفته است چون از اين ديدگاه بنگريم «تاريخ هنر» از پهنه تاريخ درمي گذرد و در برابر اين پرسش قرارمي گيرد كه: «زيبايي اين جهان كه هم اكنون از آن يادكرديم از كجا سرچشمه مي گيرد و فقدان آن كه امروزه جهان را تهديد مي كند از كجا مايه مي گيرد؟».



صحن و سراي حضرت معصومه(عليهاسلام)چشم انداز بارگاه حضرت معصومه عليهاسلام، از برآمدن آفتاب تا ساعتي پس از آن بسيار دلپذير و خاطره انگيز است. مسافري كه از راه دور مي آيد اگر با تامل به اين مجموعه بنگرد، منظره اي به يادماندني خواهدديد. با وجود دگرگونيهايي كه زندگاني ماشيني در سيماي شهرهاي اسلامي پديدآورده، هنوز هم دورنماي شهرهاي مذهبي با گنبدها و گلدسته هاي زيبايش دلنشين است. حرم در مركز شهر قرارگرفته و اين ركزيت شباهت كلي قم را با شهرهاي مشهد، كربلا، نجف اشرف و كاظمين به ياد مي آورد، در همه اين بلاد حرمهاي مطهر در وسط شهر قرارگرفته و آباديها، بتدريج و بطور طبيعي در اطراف اين كانونها شكل گرفته است. آنچه در تمام اين مراكز به چشم مي خورد بارگاه مقدس، مسجد، مدرسه، صحن هاي وسيع با حجره هاي متعدد و اماكني براي آسايش زائران و رفع نيازهاي آنهاست.



پيوند عبادت و درس، نيايش و دانش، پارسايي و طلب علم و كتاب خدا و كتابهاي علمي از عناصر جدايي ناپذير اين مجموعه هاست. در آستان امامان و امامزادگان(ع) عالمان، پارسايان و عابدان بسيار ديده مي شوند، ارتباط دانشمندان ديني با توده مردم به اصيل ترين صورت نمايان است; در فهرست بناهاي حرم در همه اماكن مقدس وجود مسجد و مدرسه حتمي است و زيارتگاه از هر بناي مذهبي ديگر به مسجد نزديكتر است. كساني كه در شهرهاي مقدس زندگي مي كنند پيوسته در مساجد بزرگ و اماكن مذهبي حضور مي يابند چنانكه بايد ويژگيهاي معماري و چگونگي ابنيه و آثار مذهبي را حس نمي كنند، اما مسافري كه از بيرون مي آيد اگر به ديده تحقيق بنگرد، نكته هاي حكمت آميز بسيار خواهديافت.



«در مسجد هميشه بروي مردم باز بود و به همه مسلمانان به يك اندازه تعلق داشت غريب خانه بدوش همان حق را سبت به پذيرايي روحاني و جسماني در مسجد دارد كه امير صاحب جاه يك شهر ... از آنجا كه مسجد در سراسر زندگي مردم از لحاظ روحاني همراه است و از آغاز چنين بوده، اغلب با وجود شهر درآميخته و بي شك ميتواند كانون آن شمرده شده و آن را با ضمائم گوناگونش مي شود يك بناي آسماني در دل شهرهاي زميني به شمار آورد.»



حرم و زيارتگاه نيز چنين است; اين در، مخصوصا به روي نيازمندان و دردمندان و آنهايي كه از همه جا رانده شده اند، پيوسته گشوده است. در شهرهاي بزرگ زيارتي درهاي حرم در تمام ساعات شبانه روز باز است، رواقها و اطراف ضريح از جمعيت زائر، نمازگزار و حاجتمند موج مي زند; هرچه زمان پيش مي رود هجوم جمعيت مشتاق، كه از راه هاي دور مي آيند، بيشتر مي شود.



در سالهاي اخير، مخصوصا شبهاي جمعه و چهارشنبه، اجتماع عظيم توده هاي علاقمند در بيوتات حرم حضرت معصومه(ع) و مسجد جمكران شوق انگيز است.



حرمهاي امامان و امامزادگان نيز مانند مسجد، در طول تاريخ اسلام، محل درس و بحث بوده است. در زمان حاضر پيوند درس و عبادت بيش از همه جا در حرم مطهر قم ديده مي شود. در تاريخ سرزمينهاي اسلامي چنان مي خوانيم كه معمولا مدرسه و كتابخانه اي به مسجد متصل بود. هرچند امروزه اين ويژگي در بسياري از مناطق فراموش شده، اما هنوز در غالب شهرهاي بزرگ نظير مشهد مقدس، اصفهان و قم ديده مي شود. ارتباط مدرسه و حرم و كتابخانه در حريم دخت موسي بن جعفر(ع) نه تنها ضعيف نشده، بلكه در پرتو انوار عنايات فاطمه معصومه(س) از گذشته استوارتر شده است.



كسي كه تاريخ اسلام را مطالعه كند مسجد را پايگاه سياست، چه سياستهاي باطل و چه سياستهاي حق، مي يابد; فرمان خلفا و سلاطين، اعلان جنگ و بسيج و حتي جلوس حكمرانان و برقراري حكومتها در مساجد باطلاع مردم مي رسيد.



اين حقيقتي است كه پژوهندگان تمدن و هنر اسلامي به آن تصريح كرده اند و ما در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي شاهد جوشش آن بوده ايم. تجديد حيات سياسي مردم در مساجد و بناهاي مذهبي ره آورد گرانقدري است كه، پس از دوران دراز ركود، به يمن نهضت اسلامي مردم ايران به دست آمد. اينك با اين زاويه ديد بهتر مي توانيم اسرار و حكمت معماري اماكن مقدس را دريابيم. بنايي كه بايد ارتباط آسماني و سرنوشت اجتماعي و سياسي مردم، زير سقفهاي آن رقم زده شود، ضرورتا در شكل و سيماي ظاهر داراي چهره اي خاص خواهدبود. بيننده هشيار راز و رمز گنبد، گلدسته، صحن و طاق و رواق را مي جويد و با اندكي تفكر درمي يابد كه هدف از اين سازه ها پذيرش بي ريا و بي منت همه طبقات و تامين آسايش آنها در انجام دادن فرايض ديني، مناجات، درس و بحث و تلاوت قرآن است و اين هدف آسماني بنايي خاص مي طلبد; بنايي كه بايد در طراحي، مصالح ساختماني، رنگ، نور و زيور با مقاصد معنوي هماهنگ باشد.

1 - مقام معظم رهبري، هنر، ص 9.



2 - همان، ص 11.



3 - سينما از ديدگاه هنر، ص 3.



4 - معني زيبائي، ص 49.



5 - مقصود گنبد سلطانيه است كه در بازمانده شهر تاريخي سلطانيه، واقع در6كيلومتري جنوب راه زنجان به قزوين، قراردارد، و از بناهاي الجاتيو پادشاه مغول است. گروهي آن را از بزرگترين و جالبترين بناهاي ايران پس از اسلام دانسته اند. اين بنا در طول تاريخ صدمات فراوان ديده و در حال حاضر مرمت و نگهداري مي شود.



6 - س ج و بنجامين، ايران و ايرانيان، ترجمه حسين كردبچه، ص 228.



7 - پرفسور آرتور پوپ، مقاله نظري به هنر ايران، مجله هنر و مردم شماره 27 دي ماه 1343. پوپ داراي اثر بسيار بزرگي، به زبان انگليسي، درباره هنر ايران و اسلام است كه در16 مجلد مكررا به چاپ رسيده است.



8 - ارنست كوئل، هنر اسلامي، ترجمه هوشنگ طاهري، ص 6.



9 - تيتوس بوركهارت، هنر اسلامي، ترجمه مسعود حبيب نيا، ص 16.



10 - پوپ، معماري ايران، ترجمه غلامحسين صدري افشار، فصل 3.